گروه فرهنگی مشرق - ماجرا از روزی آغاز شد که در صفحههای اجتماعی گاه و بی گاه روند انتشار خبری کمرنگ و پررنگ شد و آن اینکه «کتاب دوازدهم» علی مؤذنی با مشکلاتی همراه شده و بزودی خمیر میشود.
* شعله از صفحههای اجتماعی روشن شد
این خبر از صفحههای اجتماعی آرام آرام به متن رسانهها رسید و با مطلب یکی از روزنامهها پیرامون ترویج جریانی انحرافی و توهین به امام منجی رسما رنگ اعتراض گرفت.
در این میان نیز برخیها استدلال کردند که این اثر مؤذنی بدون مجوز اعلام وصول منتشر شده و برای رسیدن به نمایشگاه کتاب و عرضه آن نسخهای متمایز از نسخه نخست منتشر و عرضه شده است.
در نخستین روز از روزهای اردیبهشت ماه سال جاری بود این رمان در نهایت در سرای عصر داستان بنیاد ادبیات داستانی رونمایی شد و نقدها علیه آن با ایراداتی از متن مطرح شد.
حجتالاسلام پورطباطبایی از حاضران در مراسم رونمایی از این کتاب بود، و کارشناسی اثر را نیز برعهده داشته، وی در گفتوگویی با فارس مخالفان کتاب به سه دسته تقسیم کرد: گروه اول طیفی هستند که آقای رسولی هم نقدی برای کتاب نوشتهاند. گروه دوم کسانی هستند که منتقد عرایض من در جلسه رونمایی دوازدهم هستند. من در آن جلسه گفتم که گلشیری شاگرد دست چندم موذنی است و حتی در آن جلسه گفتم که همه از «کلیدر» دولتآبادی به عنوان بلندترین رمان فارسی یاد میکنند و این در حالی است که «شبنامه» موذنی از کلیدر سیصد صفحه بیشتر است ولی کسی این را مطرح نکرده است. به خاطر دفاعی که از موذنی انجام دادم جبهه روشنفکری به این کتاب حمله میکند. جریان سوم مربوط به آقای مسیح مهاجری است که پس از شنیدین این موضوع که رمان موذنی خرافه است نامهای هم در اینباره نوشته و باقی قضایا.
در این زمینه برخی افراد به خاطر مسائل شخصی و حبو بغضهای مسبوق به قبل، سعی کردند تا بیشترین سوءاستفاده را از انتشار این رمان داشته باشند.
* واکنش اولیه نویسنده
علی مؤذنی نویسنده این اثر در واکنش اولیه عنوان کرد: دلایل تخریب و متوقف شدن این اثر هنوز به من منتقل نشده است.
* نامه به وزیر و تخریب سیاسی برای فرهنگ
در این میان سخنانی پیرامون نامه مهاجری به وزیر ارشاد نیز مطرح است که وی در این نامه یادآور شده که این اثر ارتباطی با جریان انحرافی دارد و باید جمعآوری شود، ذیل آن معاون فرهنگی به اداره کتاب دستور پیگیری داده و... ماجرا به امروز رسیده است.
اداره کتاب نیز موارد را بررسی کرد و هیات رسیدگی به تخلفات ناشران هم بر اساس وظایف قانونی خود وارد عمل شد نکته اینجاست اینکه چرا در دوره مدیریت جدید و پس از استقبال گسترده از این رمان اکنون این موارد و عدم داشتن گزارش اعلام وصول مطرح میشود؟ موضوع دیگر اینکه با توجه به بیانیه صریح بنیاد ادبیات داستانی چرا مسئولان وقت بنیاد پاسخگو نیستند و مدیریت جدید بنیاد شعر و ادبیات داستانی در تیررس این ماجرا قرار دارد.
هرچند این موضوع به نظر سیاسیکاری برای ادامه فعالیت بنیاد شعر و ادبیات داستانی در دوره قزلی است ولی هجمههای اینگونه به بنیادی نوپا شاید تدابیر گروهی را پشت پرده دنبال میکند تا ضربهای مستقیم بر بدنه فرهنگ زده شود.
* دفاع نویسنده از اثر/ اگر بدون غرض داستان را بخوانیم، متوجه خواهیم شد ...
در پایان موذنی اما پس از اخبار، مصاحبهها و یادداشتها پیرامون دوازدهم و هتاکی در این اثر میگوید: توجه کنید که این اعتراض از چه جنسی است! جعفر کذاب، به عنوان مردی که برای به دست آوردن مقام امامت حریص است، مردی که شرابخوار است و زنبارگی میکند، در موقعیت داستانی مفروض باید ناگهان تغییر موضع داده، با بانو ملیکا مؤدبانه صحبت کند؟ یا مثلا خلیفه و مشاورانش که عامل به شهادت رساندن امام حسن عسکری (ع) هستند، باید در مقابل ملیکا کرنش کنند و با او مؤدبانه سخن بگویند؟! سوال من این است که چرا تلاش نویسنده در ارائه یک زن با رفتاری مقتدرانه در مواجهه با جعفر و نیز حکومت و دربار مورد اشاره قرار نمیگیرد که همه بخصوص خلیفه را به تحسین خود وا میدارد؟ چطور به این نکته توجه نمیشود که «اشواق»، به عنوان قویترین زن دربار خلیفه چطور در مقابل ملیکا زانوی احترام به زمین میگذارد یا چرا به تکبری که ملیکا در رفتار با خلیفه و مشاور از خود نشان میدهد و آنها را تحقیر میکند، اشاره نمیشود؟ از نظر من این هتاکی به مقام ملیکا نیست که شخصیت منفی داستان در رفتار و گفتارش انجام میدهد. این رفتارها و گفتارها از جنس همان اقتضائات داستانی است که عرض کردم. هم باید شخصیت پردازی کنی هم فضاسازی. از نظر من نه تنها در این دنیای داستانی برساخته، هتاکی نسبت به بانو ملیکا صورت نگرفته، بلکه اگر بدون غرض داستان را بخوانیم، متوجه خواهیم شد که در پایان داستان چه شخصیتهایی حرمت یافتهاند و چه شخصیتهایی تحقیر شدهاند. ملیکا بانویی است که با اقتدار خود در رفتار و گفتار، قدرت ظاهری معاندین را به زیر می کشد، همان طور که مثلا امام علی النقی (ع) با اقتدار خود در مواجهه با قدرت نمایی متوکل، او را زار و زبون و شکست خورده بر جای میگذارد!
موضوعی که در عرصه فرهنگ گاهی با موج زیاد به صورت آوار مطرحمیشود هجمههای بی پاسخ به مسئولان امر است که یا سعه صدر و یا سکوت را برگزیدهاند و به چرایی موارد مطرح شده پاسخ نمیدهند. در این بین برخی رسانهها که ظاهرا بنیاد را پایگاه خود می دانسته و هماکنون آن را از دست رفته می بینید فشار بر شخص وزیر ارشاد را زیاد کرده تا مهرهچینی مناسب خود را داشته باشند و اینکه درصدد هستند تا مهرههای حاضر حتی در بنیاد را ناکارآمد نشان داده و از افراد جدید سخن به میان آوردند.
* شعله از صفحههای اجتماعی روشن شد
این خبر از صفحههای اجتماعی آرام آرام به متن رسانهها رسید و با مطلب یکی از روزنامهها پیرامون ترویج جریانی انحرافی و توهین به امام منجی رسما رنگ اعتراض گرفت.
در این میان نیز برخیها استدلال کردند که این اثر مؤذنی بدون مجوز اعلام وصول منتشر شده و برای رسیدن به نمایشگاه کتاب و عرضه آن نسخهای متمایز از نسخه نخست منتشر و عرضه شده است.
در نخستین روز از روزهای اردیبهشت ماه سال جاری بود این رمان در نهایت در سرای عصر داستان بنیاد ادبیات داستانی رونمایی شد و نقدها علیه آن با ایراداتی از متن مطرح شد.
حجتالاسلام پورطباطبایی از حاضران در مراسم رونمایی از این کتاب بود، و کارشناسی اثر را نیز برعهده داشته، وی در گفتوگویی با فارس مخالفان کتاب به سه دسته تقسیم کرد: گروه اول طیفی هستند که آقای رسولی هم نقدی برای کتاب نوشتهاند. گروه دوم کسانی هستند که منتقد عرایض من در جلسه رونمایی دوازدهم هستند. من در آن جلسه گفتم که گلشیری شاگرد دست چندم موذنی است و حتی در آن جلسه گفتم که همه از «کلیدر» دولتآبادی به عنوان بلندترین رمان فارسی یاد میکنند و این در حالی است که «شبنامه» موذنی از کلیدر سیصد صفحه بیشتر است ولی کسی این را مطرح نکرده است. به خاطر دفاعی که از موذنی انجام دادم جبهه روشنفکری به این کتاب حمله میکند. جریان سوم مربوط به آقای مسیح مهاجری است که پس از شنیدین این موضوع که رمان موذنی خرافه است نامهای هم در اینباره نوشته و باقی قضایا.
در این زمینه برخی افراد به خاطر مسائل شخصی و حبو بغضهای مسبوق به قبل، سعی کردند تا بیشترین سوءاستفاده را از انتشار این رمان داشته باشند.
* واکنش اولیه نویسنده
علی مؤذنی نویسنده این اثر در واکنش اولیه عنوان کرد: دلایل تخریب و متوقف شدن این اثر هنوز به من منتقل نشده است.
* نامه به وزیر و تخریب سیاسی برای فرهنگ
در این میان سخنانی پیرامون نامه مهاجری به وزیر ارشاد نیز مطرح است که وی در این نامه یادآور شده که این اثر ارتباطی با جریان انحرافی دارد و باید جمعآوری شود، ذیل آن معاون فرهنگی به اداره کتاب دستور پیگیری داده و... ماجرا به امروز رسیده است.
اداره کتاب نیز موارد را بررسی کرد و هیات رسیدگی به تخلفات ناشران هم بر اساس وظایف قانونی خود وارد عمل شد نکته اینجاست اینکه چرا در دوره مدیریت جدید و پس از استقبال گسترده از این رمان اکنون این موارد و عدم داشتن گزارش اعلام وصول مطرح میشود؟ موضوع دیگر اینکه با توجه به بیانیه صریح بنیاد ادبیات داستانی چرا مسئولان وقت بنیاد پاسخگو نیستند و مدیریت جدید بنیاد شعر و ادبیات داستانی در تیررس این ماجرا قرار دارد.
هرچند این موضوع به نظر سیاسیکاری برای ادامه فعالیت بنیاد شعر و ادبیات داستانی در دوره قزلی است ولی هجمههای اینگونه به بنیادی نوپا شاید تدابیر گروهی را پشت پرده دنبال میکند تا ضربهای مستقیم بر بدنه فرهنگ زده شود.
* دفاع نویسنده از اثر/ اگر بدون غرض داستان را بخوانیم، متوجه خواهیم شد ...
در پایان موذنی اما پس از اخبار، مصاحبهها و یادداشتها پیرامون دوازدهم و هتاکی در این اثر میگوید: توجه کنید که این اعتراض از چه جنسی است! جعفر کذاب، به عنوان مردی که برای به دست آوردن مقام امامت حریص است، مردی که شرابخوار است و زنبارگی میکند، در موقعیت داستانی مفروض باید ناگهان تغییر موضع داده، با بانو ملیکا مؤدبانه صحبت کند؟ یا مثلا خلیفه و مشاورانش که عامل به شهادت رساندن امام حسن عسکری (ع) هستند، باید در مقابل ملیکا کرنش کنند و با او مؤدبانه سخن بگویند؟! سوال من این است که چرا تلاش نویسنده در ارائه یک زن با رفتاری مقتدرانه در مواجهه با جعفر و نیز حکومت و دربار مورد اشاره قرار نمیگیرد که همه بخصوص خلیفه را به تحسین خود وا میدارد؟ چطور به این نکته توجه نمیشود که «اشواق»، به عنوان قویترین زن دربار خلیفه چطور در مقابل ملیکا زانوی احترام به زمین میگذارد یا چرا به تکبری که ملیکا در رفتار با خلیفه و مشاور از خود نشان میدهد و آنها را تحقیر میکند، اشاره نمیشود؟ از نظر من این هتاکی به مقام ملیکا نیست که شخصیت منفی داستان در رفتار و گفتارش انجام میدهد. این رفتارها و گفتارها از جنس همان اقتضائات داستانی است که عرض کردم. هم باید شخصیت پردازی کنی هم فضاسازی. از نظر من نه تنها در این دنیای داستانی برساخته، هتاکی نسبت به بانو ملیکا صورت نگرفته، بلکه اگر بدون غرض داستان را بخوانیم، متوجه خواهیم شد که در پایان داستان چه شخصیتهایی حرمت یافتهاند و چه شخصیتهایی تحقیر شدهاند. ملیکا بانویی است که با اقتدار خود در رفتار و گفتار، قدرت ظاهری معاندین را به زیر می کشد، همان طور که مثلا امام علی النقی (ع) با اقتدار خود در مواجهه با قدرت نمایی متوکل، او را زار و زبون و شکست خورده بر جای میگذارد!
موضوعی که در عرصه فرهنگ گاهی با موج زیاد به صورت آوار مطرحمیشود هجمههای بی پاسخ به مسئولان امر است که یا سعه صدر و یا سکوت را برگزیدهاند و به چرایی موارد مطرح شده پاسخ نمیدهند. در این بین برخی رسانهها که ظاهرا بنیاد را پایگاه خود می دانسته و هماکنون آن را از دست رفته می بینید فشار بر شخص وزیر ارشاد را زیاد کرده تا مهرهچینی مناسب خود را داشته باشند و اینکه درصدد هستند تا مهرههای حاضر حتی در بنیاد را ناکارآمد نشان داده و از افراد جدید سخن به میان آوردند.